۱۳۸۸/۱۰/۲۶

در تو گم می شوم؛ چون غباری در مه و دود

دنیا چه خواهد داشت
وقتی که
پشت ِ تو به من باشد
و پس از روزها بفهمم
تمام ِ میوه های درون ظرف
مصنوعی بوده اند
چه خواهد داشت
با خرده ریزهای خاطراتمان
که بر گونه هایم می ریزد

گردن که می چرخانی
عطر کوچه های "صیدا"
در آوازم می پیچد
این کوچه
همیشه تو را به یاد من می آورد
و آسمانم را پریشان می کند
به آهنگ ِ خیز ِ گنجشک ها
از درخت ِ غروب

* 30- شهریور- 88

۱ نظر:

F A R Y A D گفت...

«به آهنگ ِ خیز ِ گنجشک ها

از درخت ِ غروب»
خیلی حال داد
چه نقاش زبردستی شدی!