۱۳۸۹/۳/۵

سالروز قیامت صغرای خلق و نهضت کبرای سبز نزدیکتر می‌شود

انسداد و استبداد کم بود، سپاهیان گستاخ و دراز دست، مرجع تراشی و مرجع کوبی هم می‌کنند. «هیچ ندانی» را که رسما خبط دماغ دارد، مسند مرجعیت داده‌اند تا در ثنای رهبر مدیحه بخواند وسینه بزند و او را «کوثر» بنامد و از آن طرف در فجر تصدٌی ولایت که مقام رهبری دماغ مرجعیت می‌پخت، فقیه نزیهی را که بر او دلیری و خرده گیری کرد و او را از «افتاء بغیر علم» بر حذر داشت به عذاب الیمی دچار کردند که همه سرها درگلیم کشیدید و بر حرمت ضایع شده فقاهت و مرجعیت خون خوردید و خاموش نشستید. نگذاریدبیش ازین نام و ناموستان فدای هوسهای سیاه سپاهیان شود ونا خواسته در زمره حامیان استبداد دینی به قلم روید.
...
اگر چه نظام ولایت مطلقه واسلام عبوسش، قاطبه دینداران را شرمنده از مسلمانی کرده است، چهره متبسم و انسان نواز و حق مدار و خرافه گریز و خرد پذیر روشنفکری دیندار وعالمان پارسا چندان دلرباست که کسی از آن نگریزد و کفر را بر ایمان نگزیند. و «برغم مدعیانی که منع عشق کنند» اینجا هم سخن آن فقیه فقید حجت موجه ماست که درغیبت استبداد دینی، ایران از آن همه ایرانیان و شهروندان متساوی الحقوق خواهد بود وهر کس و هر قوم به اندازه قدر خود بر صدر می نشیند و اقبال می بیند .
...
بهار مردم سالاری و خزان خودکامگی حوالت تاریخی ماست و فردا که قیامت صغرای خلق قائم شود و فرٌ دولت فرادینی فرا رسد و آفتاب مردم سالاری طلوع کند وافسر فرومایگان فروافتد و جشن زوال استبداد دینی برپا شود و داغ دیدگان انسداد و استبداد، زنجیر برپای زنجیربافان نهند و تبانی نهانی خرقه پوشان و ولایت فروشان و مثلث تیغ و طلا وتسبیح را آشکار کنند، روز شرمساری خودکامگان و دریوزگان آنها خواهد بودتاریخ اما نشان نمی دهد که پیامبر علیه السلام مردم را از زلزله ترسانده باشد یادعای ویژه زمین لرزه به آنان آموزانده باشد! در عوض به گواهی روایات و ماثورات،آنچه پیامبر از آن می هراسید و پیروان خود را از آن می هراساند "چیرگی حاکمان بیرحم" بود و کمتر می شد که از مجلسی برخیزد و این دعا را نخواند: اللهم اقسملنا من خشیتک ما یحول بیننا و بین معصیتک ... ولا تسلط علینا من لا یرحمناخدایا از خشیتت چندان نصیب ما کن که گناه نکنیم ... و کسانی را که به مارحم نمی‌کنند بر ما چیره مکن»( جامع الاحادیث، جلال الدین سیوطی).

** تیتر و متن بخش هایی از نامه ی عبدالکریم سروش است به مراجع

هیچ نظری موجود نیست: