۱۳۸۸/۱۱/۱۴

روزنه ای به روزها - توضیح ِ واضحات

روزنه ای به روزها - یعنی اینجا - پنجره ای رو به من نیست. روزنه ای کوچک است، به اندازه ی یک باریکه ی نور که رد بشود برای دیده شدنم. اینجا و نوشته هایم همه ی من نیستند و من گاهی می پرم لا به لای سطرها و گاهی آنقدر دور میشوم که کسی پیدایم نکند.
از این جور توضیحات خوشم نمی آید اما، اینجا را برای دل خودم می نویسم و دلم به آن چهار - پنج نفری که می دانم می خوانند خوش است.
ضمن ادای احترام با لباس تمام رسمی* به آزادی بیان و آزادی ِ پس از بیان، اعلام می کنم در میان همه ی کلمه های مربوط و نامربوط ِ این روزنه، آنچه پیداست چیزی ست که دوست دارم از من دیده شود نه همه ی من. که من گاهی راوی ِ داستانی می شوم و گاه خاطره ای گنگ و گیج تعریف می کنم.
همین. 

* سمانه! خانومه توی ماه مهر یادته؟؟

۴ نظر:

حسین غفاری گفت...

فقط چهار پنج نفر؟
حالا نمی شه بیشتر بشن؟

ناشناس گفت...

به خط نوزاد، به کام ما

سونیا گفت...

روزنه ای به روزها روزنه ای به قلبه توست که هر روز توسط اینجانب بازدید میشه .شاید که خاطری از تو در طول روز برام بمونه معلوم نشد ادبی حرف زدم یا خودمونی!!!!!

Unknown گفت...

من که یادمه...